در سال 1882 چارلز داو به همراه شریک تجاریش ادوارد جونز کمپانی داو جونز را تاسیس کردند. درآن سالها او نظریاتش را در قالب مقالاتی برای مجله وال استریت ارائه میکرد.
امروزه پس از گذشت حدود یک قرن، اغلب تحلیلگران تکنیکال و محققان بازار سرمایه عقیده دارند، که پایه و اساس آنچه امروزه به عنوان تحلیل تکنیکال شناخته میشود در واقع همان نظریه هایی است که در آن سالها توسط داو ارائه شدهاند.
نخستین شاخص بازار سرمایه که از میانگین قیمت نهایی یازده به دست آمده بود در سوم ژوئن 1884 منتشر شد. از این تعداد، نُه شرکت مربوط به صنعت راهآهن و دو شرکت مربوط به کارخانجات تولیدی بودند.
داو دریافته بود که میانگین قیمت پایانی سهام این شرکتها میتواند مبنای خوبی برای تشخیص وضعیت اقتصادی کشور باشد.
شاخصی که او ارائه کرد امروزه به عنوان دماسنج وضعیت بازار سرمایه و نمایشگر تغییرات این بازار به کار میرود. با گذشت 80 سال از مرگ او این شاخص به عنوان یک ابزار ضروری توسط همه تحلیلگران استفاه میشود.
داو نظریاتش را در قالب میانگینهایی که برای بازار سرمایه تعریف کرده بود به کار برد. اکثر نظریات تحلیلی او در بازارهای مختلف به خوبی کاربرد دارد.
اصول مقمدماتی و پایه
- همه چیز در میانگینها(شاخصها)لحاظ میشود
- بازار سه نوع روند دارد
- روندهای بزرگ دارای سه مرحله هستند
- شاخصها باید یکدیگر را تاییدکنند
- حجم معاملات باید روند را تزریق کند
- روندها تا زمانی که اخطار قطعی به بازگشت را دریافت نکنند به حرکت خود ادامه میدهند
همه چیز در شاخصها لحاظ میشود
حاصل جمع و گرایشات معاملات در بازار،مجموعه اطلاعات گذشته را در بازار نشان میدهد و تاثیرشان را در شاخصها به جا میگذارند.
نیازی نیست مانند برخی تحلیلگران مجموعهای از اطلاعات قیمت کالاها، نقل و انتقالات بانکها و نوسانات سهام و حجم معاملات خارجی و داخلی با زحمت زیاد گردآوری شود. شاخص ها همه این موارد را مد نظر قرار میدهند. اینکه بازار همه فاکتورهای اطلاعاتی ممکن را منعکس میکند و روی هم رفته بر عرضه و تقاضا تاثیر میگذارد، یکی از فرضیات اولیه تحلیل تکنیکال است.
این فرضیه که برای میانگینهای بازار به کار میرود حتی برای بازارهای اختصاصی نیز صحت دارد و حتی برای بلایای طبیعی نیز استفاده میشود.
بازار سه نوع روند دارد
پیش از بحث درباره چگونگی این روندها لازم است که نظریه داو رادر این مورد بیان کنیم.
روند صعودی از نظر داو اینطور تعریف میشود: هرگاه قیمت در یک رالی(موج) صعودی بالاتر از رالی(موج) صعودی پیش از آن قرار گیرد و یا قیمت در یک کف(موج) نزولی بالاتر از کف نزولی پیش از آن قرار گیرد یک روند صعودی خواهیم داشت.
به عبارت دیگر روند صعودی الگویی از نوسانات رو به بالاست و برعکس این حالت مجموعهای از نوسانات رو به پایین را روند نزولی مینامیم.
داو نوشته است: در بسیاری از موارد در معاملات شاهد بودهایم که وقتی قیمت یک سهم تا حد زیادی صعود میکند آنگاه قیمت خود را تعدیل کرده و سپس و دوباره به محدوده بالاترین قیمت خود بازمیگردد. چانچه در این حرکت نتواند به قیمت بالایی خود نزیک شود محکوم به نزول بیشتر خواهد بود.
از نظر داو یک روند، خود مشتمل بر سه روند دیگر است:
1- روند اولیه; 2- روند ثانویه; 3- روند کوچک
روند اولیه نشاندهنده جریان حاکم بر کل روند است و روند ثانویه در حقیقت امواجی است که جریان را تکمیل میکند. روندهای کوچک نیز رفتاری مشابه سطح ناهموار دریا دارند.
به عقیده داو جریانات میتوانند حتی تا سالهای متوالی دوام داشته باشند. روند ثانویه در حقیقت تصحیح در روند اولیه است. قیمت ها اغلب در یک سوم تا دو سوم روند قبلی تصحیح میشوند. روند ثانویه معمولا بین 3 هفته تا 3 ماه به طول میانجامد.
بر طبق نظریه داو روند کوچک نشاندهنده نوساناتی است که در روند ثانویه رخ میدهند که معمولا کمتر از سه هفته به درازا میانجامد.
روندهای بزرگدارای سه مرحله هستند
چارلز داو بیشتر توجه خود را بر روی روند اولیه متمرکز کرد که این روند معمولا شامل سه مرحله است:
- مرحله تراکم یا تجمیع 2. مرحله مشارکت عمومی 3. مرحله توزیع
مرحله تراکم یا تجمیع: سرمایه گذاران آگاه و زیرک در مرحله تجمیع اقدام به ورود به بازار میکنند. اگر روند پیش ز آن نزولی بوده باشد این سرمایهگذاران زیرک در مییابند که موانع و اخبار بدی که باعث نزول قیمت شده بودند رو به کاهش گذاشته است.
مرحله مشارکت عمومی: آغاز مرحله مشارکت عمومی (زمانی که اکثر تحلیل گران شروع به سرمایهگذاری میکنند) زمانی است که قیمت سریعا شروع به رشد میکند و اخبار اقتصادی ره به بهبود میگذارد.
مرحله توزیع: مرحله توزیع زمانی است که روزنامهها به صورت گسترده شروع به انتشار اخبار و تحلیلهای مثبت میکنند و اخبار اقتصادی در بهترین حالت است. در این هنگام است که حجم معاملات در جریان مشارکت عمومی افزایش مییابد.
اینجاست که همان سرمایه گذاران آگاه و زیرک که در اواخر دوران نزولی شروع به خرید کرده بودند(زمانی که هیچ کس علاقه به خرید نداشت) پیش از آنکه خریداران اخیر آماده فروش شوند شروع به عرضه میکنند.
شاخصها باید یکدیگر را تایید کنند
بر طبق آنچه که داو دربیان شاخصهای صنعت و راهآهن گفته است هرنشانه یا اخطار زمانی اهمیت دارد که هر دوی این شاخصها(صنعت و راهآهن) اخطار یا علامت مشابهی را نشان بدهند و بدین گونه همدیگر را تایید کنند.
او دریافت که شرط آغاز روند این است که هر دو شاخص از موج (بالاترین رقم موج) دوم بالاتر قرار بگیرند.
هرچند به نظر او لزومی نداشت که هر دو اخطار یا علامت باید در یک زمان ایجاد شوند اما هرچه فاصله میان آنها کمتر باشد تایید قویتری بر تشخیص روند به دست میدهد.
داو متوجه شد که هرگاه این دو شاخص، واگرایی ایجاد کنند (بر خلاف هم حرکت کنند) روند قبلی همچنان پابرجا خواهد ماند.
حجم معاملات باید روند را تصدیق کند
به عقیده داو معاملات یک عامل ثانویه ولی مهم در تایید اخطارهایی میباشد که از تحلیل قیمت به دست آمدهاند. به بیان سادهتر حجم معاملات میبایست همسو با جهت روند اصلی باشد. در روندهای بزرگ صعودی حجم معاملات باید همراه با افزایش قیمتها بالا برود. در روندهای نزولی حجم معامله در نوسانات مثبت کاهش و در نوسانات نزولی افزایش پیدا میکند. از نظر داو اخطارهای خرید و فروش مبتنی بر قیمت نهایی میباشد و حجم معاملات یک عامل ثانویه به شمار میرود.
بدون شک حجم معاملات چه افزایش داشته باشند و چه کاهش عامل مهمی در تصمیم گیریها هستند.
معاملهگران آگاه اطلاعات مربوط به حجم معاملات را با تغییرات قیمت مقایسه میکنند تا دریابند که آیا یکدیگر را تایید میکنند یا خیر.
روندها تا زمانی که اخطار قطعی به بازگشت را دریافت نکنند به حرکت خود ادامه میدهند
ماهیت این اصل بیان میکند که هر چیز متحرکی تمایل به حفظ جهت حرکت خود دارد مگر اینکه یک نیروی خارجی سبب تغییر جهت آن شود.
ابزارهای تکنیکی متعددی به عنوان اندیکاتور اخطار بازگشت توسط معاملهگران به کار برده میشود که بعضی از این اندیکاتورها میتوانند اخطارهای سریعتری در مورد افت حرکت(چه صعودی یا نزولی) ارائه کنند. البته همه آنها قابل اعتماد نیستند و گاهی اوقات ادامه روند فعلی شانس بیشتری مییابد.
یکی از دشوارترین کارها برای کاربران نظریات داو و حتی تعقیب کنندگان روند، تشخیص تفاوت میان رخداد تصحیح قیمت در روند فعلی و رخداد شروع اولین دوره روند مخالف است. کاربران نظریات داو در اغلب موارد با اخطار های اولیه بازگشت روند موافق نیستند.
استفاده از قیمتهای پایانی و خطوط
تاکید اصلی داو بر قیمت های پایانی بوده و به عقیده او قیمتها باید بالاتر از پیک قبلی یا پایینتر از رالی نزولی قبلی قرار بگیرند تا معنا دار باشند.
هرگاه معاملهگران درباره خطوط صحبت میکنند اشاره آنها به الگوهای جانبی است که برخی اوقات در نمودارها قابل مشاهده هستند.
معمولا در این محدوده مرحله تصحیح رخ میدهد. در بحثهای مدرن تکنیکال این الگوهای جانبی مستطیل خوانده میشوند.
بازار سرمایه به عنوان یک شاخص اقتصادی
آنچه به نظر میرسد این است که داو هرگز قصد استفاده از نظریهاش برای پیشبینی کرن جریان بازار را نداشت. برداشت او این بود که از این نظریات برای تعیین وضعیت عمومی سرمایه گذاری در کشور میتوان استفاده کرد.
باید از هوش و دیدگاه چارلز داو ابراز شگفتی کرد. زیرا افزون بر اینکه نظریه او تغییرات قیمت را پیشبینی میکند او از زمره نخستین افرادی بود که ارزش استفاده از شاخصها را به عنوان یک نماد وضعیت اقتصادی کشف کرد.
در انتها . .
غالب مطالبی که در تحلیل تکنیکال مورد بحث قرار میگیرند بر پایه نظریه داو بنا شدهاند. تعریف اصولی روند، دسته بندی روند بر سه مرحله، اصول همگرایی و واگرایی. تشریح حجم معاملات و استفاده از فیبوناچی و بازگشتها مباحثی هستند که از نظریه داو سرچشمه میگیرند.
یکی از بهترین منابع برای مرور اصول نظریه داو کتاب “تحلیل تکنیکی روندهای بازار سرمایه” تالیف ادواردز و مکگی میباشد.