‘بخش اول این مطلب را میتوانید در این لینک مطالعه کنید.’
خطوط روند
زمانی که روند بازار به سمت نزول در حرکت است، معامله گران به دنبال مجموعه ای از قله های نزولی هستند و سعی می کنند این قله ها را با یک خط روند به یکدیگر متصل کنند. هنگامی که قیمت به خط روند نزدیک می شود، بیشتر معامله گران مراقب فشار فروش هستند و ممکن است وارد یک موقعیت فروش شوند. زیرا این منطقه ای است که در گذشته قیمت را به سمت پایین سوق داده است. برای اینکه یک خط روند معتبر باشد، قیمت باید حداقل سه بار خطوط روند را لمس کند. گاهی اوقات با خطوط روند قوی تر، قیمت در بازه های زمانی طولانی تر چندین بار خط روند را لمس می کند. همچنین در یک روند صعودی، خط روند به زیر قیمت کشیده می شود، در حالی که در روند نزولی، خط روند بالای قیمت کشیده می شود.
حمایت/مقاومت یک سطح شناسایی شده، چه با یک خط روند یا از طریق هر روش دیگری کشف شود، هر چقدر که قیمت از لحاظ تاریخی قادر به حرکت فراتر از آن نباشد، قویتر تلقی میشود. بسیاری از معاملهگران از سطوح حمایت و مقاومت شناساییشده خود برای انتخاب نقاط ورود/خروج استراتژیک استفاده میکنند. زیرا این مناطق اغلب قیمتهایی را نشان میدهند که بیشترین تأثیر را در جهت یک دارایی دارند.
اعداد مهم و رُند
یکی دیگر از ویژگی های مشترک حمایت/مقاومت این است که قیمت ممکن است برای حرکت فراتر از یک عدد گرد، مانند 50 یا 100 دلار به ازای هر سهم، با مشکل مواجه شود. بسیاری از مردم به یک عدد گرد فکر می کنند و این به بازار سهام نیز منتقل می شود. از آنجایی که افراد برای تجسم اعداد دور راحتتر هستند، بسیاری از معاملهگران بیتجربه تمایل به خرید یا فروش داراییها زمانی دارند که قیمت در یک عدد رُند یا گرد است.
همچنین، بسیاری از قیمتهای هدف یا توقف سفارشهای تعیینشده توسط سرمایهگذاران خرد یا بانکهای سرمایهگذاری بزرگ، به جای قیمتهایی مانند 50.06 دلار، در سطوح قیمتی گرد یا رُند قرار میگیرند. از آنجایی که بسیاری از سفارشها در یک سطح قرار میگیرند، این اعداد گرد به عنوان موانع قیمتی قوی عمل میکنند. به عنوان مثال، اگر تمام مشتریان یک بانک سرمایهگذاری، سفارشهای فروش را با هدف پیشنهادی 55 دلار انجام دهند، برای جذب این فروشها به تعداد زیادی خرید نیاز است و بنابراین، سطحی از مقاومت ایجاد میشود.
محدوده های معاملاتی رِنج(Range)
محدوده های معاملاتی رِنج گاهی اوقات ممکن است رخ دهد. اینها مناطقی هستند که سطوح حمایت و مقاومت نسبتا نزدیک هستند و قیمت برای یک دوره زمانی بین دو سطح در حال حرکت است. معامله گران باتجربه گاهی اوقات در این محدوده های معاملاتی معامله می کنند که به عنوان روندهای جانبی نیز شناخته می شوند. یکی از استراتژیهایی که آنها استفاده میکنند این است که معاملات فروش را زمانی که قیمت سطح بالایی را لمس میکند و معاملات خرید را زمانی که قیمت سطح پایینتر را لمس می کند قرار میدهند. این استراتژی بسیار خطرناک است و بهتر است منتظر بمانید تا ببینید قیمت در کدام جهت از محدوده خارج می شود و سپس معاملات خود را در آن جهت قرار دهید.
تغییر سطوح حمایت به مقاومت و برعکس
زمانی که قیمت تلاش میکند به سمت بالا حرکت کند، سطح حمایت قبلی به سطح مقاومت تبدیل میشود. در حالت عکس، با کاهش قیمت، سطح مقاومت به سطح حمایت تبدیل میشود.
نمودارهای قیمت به معامله گران و سرمایه گذاران این امکان را می دهد که به صورت بصری مناطق حمایت و مقاومت را شناسایی کنند. نمودارها به تنهایی سرنخ هایی در مورد اهمیت این سطوح قیمتی ارائه می دهند.
در انتها
سطوح حمایت و مقاومت مفاهیم کلیدی مورد استفاده تحلیلگران تکنیکال هستند. این سطح ها اساس طیف گسترده ای از ابزارهای تحلیل تکنیکال را تشکیل می دهند. اصول حمایت و مقاومت شامل یک سطح حمایتی است که میتوان آن را به عنوان کف قیمت در نظر گرفت و یک سطح مقاومتی که میتوان آن را سقف قیمت در نظر گرفت. قیمتها کاهش مییابد و سطح حمایت را آزمایش میکند، که یا حفظ میشود، یا قیمت به سمت صعودی معکوس میشود، یا نقض میشود، و قیمت از سطح حمایت کاهش مییابد و احتمالاً به سطح حمایت بعدی پایینتر میرود.
تعیین سطوح حمایتی آتی می تواند به شدت بازده یک استراتژی سرمایه گذاری کوتاه مدت را بهبود بخشد. زیرا به معامله گران نشان می دهد که کاهش قیمت در کجا متوقف می شود. در مقابل، پیشبینی سطح مقاومت میتواند سودمند باشد. زیرا به معاملهگران هشدار میدهد که با نزدیک شدن قیمت به این منطقه برای واکنش احتمالی قیمت، هوشیار باشند.