ارزیابی ریسک یک معامله یکی از بزرگترین چالشهایی است که هر معامله گری هنگام برنامهریزی عملیات یک معامله و در روانشناسی معامله گری با آن مواجه است. تمرکز بر سود یک فرصت معاملاتی بزرگ و گمراه شدن توسط آن ارقام بزرگ بسیار ساده تر از محاسبه ضررهای احتمالی است که یک چرخش اشتباه می تواند باعث ایجاد آن شود.
اینجاست که اشتباهات زیادی رخ میدهد، زیرا محاسبه نادرست ریسک میتواند عواقب شدیدی برای هر حساب تجاری با صرف نظر از اندازه آن داشته باشد. والتر پیترز، تاجر و صاحب FXjake، اعتراف می کند که این بزرگترین اشتباه او بود:
“بزرگترین اشتباه من این بود که احتمالات را حساب نکردم. اعتراف شرم آور است، به ویژه به این دلیل که در مقطع تحصیلات تکمیلی، آمار جزئی را با تاکید بر تجزیه و تحلیل آمارهای طبقه بندی شده درباره روانشناسی معامله گری دریافت کردم. این دقیقاً همان چیزی است که ما به عنوان معامله گر با آن سروکار داریم.
مانند بسیاری از معامله گران، من بر روی هدف نهایی (سود) تمرکز کردم و زمان کافی را با توجه به تأثیر کاهش سرمایه بر روانشناسی و انعطاف پذیری خود صرف نکردم. اما زمانی که فهمیدم چگونه با استفاده از آمار (و به ویژه احتمالات) سناریوهای احتمالی را پیش بینی کنم، همه چیز تغییر کرد.
هنگامی که ریسک کاهش سرمایه خود را محاسبه کنید، کنترل بیشتری خواهید داشت، زیرا می دانید چگونه از آن اجتناب کنید. من شما را تشویق میکنم، اول کاهشی را که میخواهید از آن اجتناب کنید شناسایی کنید، دوم ریسک رسیدن به این سطح کاهش حساب را محاسبه کنید، بنابراین میتوانید بدون برخورد با دیوار آجری احساسات به معاملات خود ادامه دهید.
راسل شور، تحلیلگر ارشد مستقل بازار، این اعداد را بیان می کند:
“«بزرگترین درس، درک ریاضیات ریسک است. ضرر 10% با سود 10% جبران نمی شود. اینگونه فکر کنید: ضرر 50 درصدی فقط برای سربه سر شدن به سود 100 درصدی از باقی مانده وجوه نیاز دارد. یک شاهکار بسیار شیب دار در واقع. اشتباهات من همیشه ریسک بیش از حد سرمایه در یک معامله بوده است. اگر معامله به حد ضرر یا استاپ لاس برسد، بیش از حد به حساب معاملاتی من آسیب وارد کرده است. کنترل ریسک، کنترل ریسک، کنترل ریسک،»
این به عنوان بحث یک کتاب آموزشی باید خوانده شود که پس از آموختن، هرگز نباید فراموش شود. اما، مسلماً، زمانی که معاملات خوبی را انجام میدهید، احتمال غلبه بر عدم مدیریت ریسک بزرگتر میشود. این اتفاق اعتماد به نفس بیش از حدی ایجاد میکند که ممکن است منجر به فراموشی قوانین شخصی معاملهگر شود. دیمیتری گورکوفسکی، تحلیلگر ارشد روبوفارکس، نامی برای آن دارد، «سندرم خدای بازار:
«یک مسئله معمولی به اصطلاح «سندرم خدای بازار» است که ممکن است به مشکل یک معامله گر با تجربه تبدیل شود، نه در واقع یک تازه کار. هنگامی که یک معامله گر یک نوار برد خوب داشته باشد و سرمایه خود را در یک دوره کوچک چند برابر کند، به راحتی اندازه حجم معاملات و تعداد معامله را افزایش می دهد. در نتیجه، آنها سیستم مدیریت ریسک خود را فراموش میکنند، که ممکن است منجر به کال مارجین شود. آنها خیلی سریع پس از چند استاپ بدون هیچ گونه حرکت مهم، متوقف میشود. این چیزی است که من در حرفه تجاری خود با آن روبرو شده ام».
همچنین میتوان اینگونه خواند: «بیش از حد، خیلی سریع و خیلی آسان برنده نشوید»، زیرا ممکن است گور معاملهگری شما باشد.